شاید باورش سخت باشد، ولی از زمانی که برای اولین بار بافی و دارودسته اسکوبی به بینندگان تلویزیونی معرفی شدند ۲۵ سال گذشت. بله همانطور که متوجه شدید امروز سراغ یکی دوستداشتنیترین مجموعههای تلویزیونی، سریال بافی قاتل خون آشام ها (Buffy The Vampire Slayer) رفتهام، همراه سایت ماورائی باشید.
سریال بافی قاتل خون آشام ها از موفقترین و جذابترین مجموعههای تلویزیونی جهان است که باعث به راه افتادن موجی از سریالهای تلویزیونی با محوریت شخصیتهای زن قوی شد. بافی قاتل خونآشامها در زمان پخش اولیه خود به شدت مورد توجه بینندگان تلویزیونی قرار گرفت و از همان زمان تا به حال، بارها از شبکههای تلویزیونی مختلف بازپخش شد و حالا هم با ظهور سرویسهای پخش اینترنتی (استریم)، نسل تازهای به جمع هواداران دوآتشه آن پیوستهاند.
سریال بافی قاتل خون آشام ها (Buffy The Vampire Slayer) در یک نگاه
ژانر: اکشن، درام، کمدی، ترسناک، خیالپردازی
سازنده: جاس ویدون
بازیگران: سارا میشل گلر (در نقش بافی سامرز)، نیکولاس براندن (سندر هریس)، آلیسون هانیگان (ویلو روزنبرگ)، کاریزما کارپنتر (کوردیلا چیس)، آنتونی استوورت هد (روپرت جایلز)، دیوید بوریناز (اینجل/ اینجلوس)، سِت گرین (آز)، جیمز مارسترز (اسپایک)، مارک بلوکاس (رایلی فین)، اِما کالفیلد (آنیا ینکیس)، میشل تراختنبرگ (داون سامرز)، آمبر بنسون (تاریا مکلی)، آرمین شمرمن (اسنایدر)، الیزا دوشکو (فیت)
موسیقی: نِف هردر
محصول کشور: ایالات متحده
زبان اصلی: انگلیسی
تعداد فصلها: ۷
تعداد قسمتها: ۱۴۴
مدت زمان هر قسمت: ۴۲-۵۱ دقیقه
شبکه اصلی: دابلیو بی (The WB)، یوپیان (UPN)
زمان پخش اصلی: ۱۰ مارس ۱۹۹۷- ۲۰ مه ۲۰۰۳
یادی از سریال بافی قاتل خون آشام ها
سریال بافی قاتل خون آشام ها که در سال ۱۹۹۷ از شبکه تلویزیونی دابیلو بی پخش شد، موجی از تغییر و تحولات را در تلویزیون به راه انداخت. در بافی قاتل خونآشامها بافی سامرز، یکی دیگر از قاتلان خونآشام یا برگزیدگان است که دست تقدیر او را برای مبارزه با خونآشامها، شیاطین و سایر نیروهای تاریکی برگزیده است.
بافی در ابتدا از ته دل آرزو دارد مانند دیگر هم سنوسالهای خود، یک زندگی عادی داشته باشد، ولی به مرور سرنوشت خود را با آغوش باز میپذیرد. یک ناظر (Watcher) هم مانند تمام قاتلان خونآشام نقش آموزگار و مشاور بافی را ایفا میکند. ولی تفاوت اصلی بافی با سایر قاتلان خونآشام در این است که گروهی از یاران باوفا و دلسوز دورش جمع شدهاند تا او را در مأموریتهای خطرناکش همراهی کنند.

سریال بافی قاتل خون آشام ها موجی از سریالهای تلویزیونی مشابه به راه انداخت
جاس ویدون، خالق سریال که از دیدن فوجفوج دخترهای بلوندی که در فیلمهای ترسناک طعمه هیولاها میشدند، واقعا سرخورده شده بود، تصمیم گرفت کمی با کلیشههای این ژانر بازی کند. او در ابتدا دست به کار نوشتن فیلمنامهای برای فیلم سینمایی بافی قاتل خونآشامها شد. در این فیلم بافی دختر شجاعی است که به همراه دوستانش با خونآشامها مبارزه میکند.
فیلمنامه جاس ویدون در سال ۱۹۹۲ به کارگردانی فران روبل کوزوى ساخته شد. نقش بافی سامرز هم در این فیلم به کریستی سوانسون واگذار شده بود. فیلم بافی قاتل خونآشامها چندان توجهی بینندگان را جلب نکرد. ولی ویدون نهایتا توانست مدیران شبکه تلویزیونی نوپای دابلیو بی را برای ساخت یک سریال تلویزیونی از روی داستان جذابی که نوشته بود متقاعد کند.
دستپخت ویدون یک مجموعه تلویزیونی سراسر هیجان و مجذوبکننده بود که تا همین امروز الهامبخش یک ژانر تلویزیونی مخصوص به خود بوده و همچنان سریالهای تلویزیونی زیادی شبیه به آن ساخته میشوند تا به نوعی جای خالی بافی و دارودسته اسکوبی را در تلویزیون پر کنند. البته که هیچکدام از این سریالها هیچوقت به جذابیت بافی قاتل خونآشام ها نرسیدند.
جاس ویدون به تجربههای دلهرهآور نوجوانی جلوهای ماورائی و خوفناک داده است
ولی چه خصوصیاتی بافی قاتل خون آشام ها را به چنین سریال تلویزیونی پرکشش و جذابی تبدیل کرده بودند؟ به عقیده طرفداران و منتقدان، بافی قاتل خونآشامها یکی از آن سریالهایی است که تمام فصلهایش خوب و به لحاظ محتوایی یکدست از آب در آمدند. این سریال بینندگانش را با خود به سفری پرماجرا میبرد که مرتب در آن غافلگیر میشوند و خبری از کسالت و دلزدگی هم در آن نیست.
ویدون و همکارانش کاملا میدانستند، سریال تلویزیونی که میسازند باید پر از اتفاقات ترسناک و ماورائی، البته کاملا باورکردنی و قابلهضم باشد تا بینندگان را با خود همراه کند. فرمول بافی قاتل خونآشامها خیلی ساده بود: در هر قسمت سروکله یک شخصیت شرور پیدا میشود و آشوب تازهای در شهر سانیدیل به پا میکند. به این ترتیب، در بافی قاتل خونآشامها همچون سریالهای آنتولوژی در هر قسمت شاهد یک ماجرای مجزا با شخصیتهای شرور جدید بودیم.
همین فرمول ظاهرا کلیشهای به سادگی باعث هیجانانگیزتر شدن داستان سریال شده بود و بینندگان باید در هر قسمت بافی و دارودسته اسکوبی را در یک مأموریت پرخطر دنبال میکردند. البته در این بین، قسمتهایی هم بودند که کاملا از این فرمول پیروی نمیکردند. ولی بافی قاتل خونآشامها در مجموع یک داستان پیوسته را با تعداد زیادی خُردهداستان و ماجراهای فرعی دیگر تعریف میکرد.
پر از شگفتی و شرارت
در سه فصل اول بیشتر اتفاقات سریال بافی قاتل خون آشام ها در دبیرستان سانیدیل میافتادند. دبیرستان شهر دقیقا روی دروازهای مشهور به دهان جهنم (Hell Mouth) واقع شده که در حقیقت، همانطور که از اسم آن هم پیداست دریچهای به سوی تاریکیها، بدیها و نیروی های پلید است. همین دروازه باعث شده تا کل شهر و منطقه تبدیل به محل رفت و آمد نیروهای خبیث تبدیل شود. طبیعتا هر از چند وقت یکبار یکی از هیولاهای بیشمار دهان جهنم از تاریکی بیرون میآید تا بر انسانها چیره شود و وظیفه بافی و دارودسته اسکوبی هم غلبه بر نیروهای تاریکی است.

دست تقدیر بافی را برای مبارزه با خونآشامها،شیاطین و سایر نیروهای تاریکی برگزیده است
جهان داستانی که در سریال بافی قاتل خون آشام ها خلق شده آنقدر جذاب و پر از جزئیات داستانی است که دائم قوهی تخیل بینندگان را به کار میگیرد و باعث میشود دل کَندن از داستانهای پر کشش آن واقعا سخت باشد. خوشبختانه جاس ویدون به عنوان خالق و سرپرست نویسندگان دستِ بازی در دستمایه قرار دادن اساطیر و فرهنگهای مختلف برای غنیتر کردن ماجراهای سریال داشته است.
برای مثال، ویدون در قسمت دهم از فصل چهارم به اسم هیس (Hush)، کمابیش از قصههای پریان برادران گریم و فیلمهای صامت الهام گرفته تا شخصیتهای شرور اصیل و هراسآوری به نام جنتلمنها (The Gentlemen) را خلق کند. در یکی دیگر از قسمتهای محبوب بافی قاتل خونآشامها به نام بار دیگر همراه با احساسها (Once More, With Feeling) که در فصل ششم پخش میشود، شاهد یک نمایش موزیکال گرم و شنیدنی هستیم. (باور کنید یا نه، آنچه میشنوید صدای اصلی بازیگران مجموعه است!) نکته دیگری که باعث جذابیت هر کدام از این قسمتها میشود قطعا مهارت جاس ویدون است که واقعا در تنیدن تاروپودِ داستانها در ژانرهای مختلف استادانه عمل میکند.
بازی استادانه با ژانرها
اصلا مهم نیست بافی قاتل خونآشامها تا چه حد وارد حیطه تجربهگرایی میشود، ولی تمام موقعیتها و داستانهای فرعی که به خورد بینندگان داده میشود، کاملا در چارچوب جهان داستانی آن معنا پیدا میکنند. علاوه بر این، جاس ویدون در بافی قاتل خونآشامها به ماهرانهترین شکل ممکن از مضامین و سبکهای مختلف وام گرفته است. از این رو، در بعضی از قسمتهای سریال بافی قاتل خون آشام ها شاهد یک داستان گوتیک و ترسناک و پر از اتفاقات دلهرهآور هستیم و در بعضی آنچه میبینیم به یک کمدی مفرح، پر از بازیگوشیهای خلاقانه نزدیک میشود.
جهان داستانی بافی قاتل خونآشامها دائم قوهی تخیل بینندگان را به کار میگیرد
ولی وقتی که همهی نوآوریهای جاس ویدون را در روایت داستانهای ماورائی با موجودات افسانهای کنار بگذاریم، در سطح زیرین بافی قاتل خونآشامها، مجموعه تلویزیونی است که در تجربهی دلهرهآور نوجوانی و ترس از بزرگ شدن خلاصه میشود. تمام تهدیدها و نیروهای پلید و خبیثی که بافی و دارودسته اسکوبی با آن مواجه میشوند، استعارهای از عذابها و اضطرابهای بلوغ و راه یافتن به دنیای بزرگسالان است. حالا، اینکه جاس ویدون توانسته جلوهای ماورائی و خوفناک به این تجربهها بدهد، واقعا خبر از نبوغ او در نویسندگی و پرداخت جزئیات داستانی میدهد.

دستپخت خالق سریال، یک مجموعه تلویزیونی سراسر هیجان و مجذوبکننده است
شخصیتهای سریال مثل هر آدم پویایی در سنوسال رشد دائم در حال تغییر و تحول هستند. در طول هفت فصل بافی قاتل خونآشامها رشد شخصیتهای اصلی را به وضوح میبینیم. اگرچه شخصیتهایی که دلبسته آنها شدهایم، اکثر اوقات با چنگ و دندان قوی میمانند، ولی بعضی اوقات سر از جاهای تاریک و ترسناکی هم در میآورند. احتمالا معروفترین نمونه شخصیت ویلو باشد که برای مدتی شدیدا به جادو اعتیاد پیدا کرد و تا حتی جایی پیش رفت که میخواست به انتقام تارا، همهچیز را سر راهش نابود کند.
حتی بافی که قویتر شخصیت سریال است هم بعد از بازگشت غیرمنتظرهاش در فصل ششم، لحظات تلخ زیادی را تجربه میکند و مدتی با افسردگی دست و پنجه نرم میکند. ولی هم ویلو و هم بافی نهایتا بر مشکلاتشان غلبه میکنند و به زندگی برمیگردند. ولی نکته مهم سیر تکامل خیرهکننده شخصیتها در طول زمان است که ما بینندگان را وامیدارد، شخصیتهای مورد علاقهمان را در یک سفر دور و دراز و پرماجرا دنبال کنیم.
آینهای از زندگی و تجربههای هولناک نوجوانان
در کنار شخصیتهای شروری که در هر قسمت و هر فصل عوض میشوند، شخصیتهای فرعی زیادی هم وارد دنیای بافی و دوستانش میشوند و این تجربههایی که شخصیتها با آن مواجه میشوند را تکمیل میکند. مشکلات شخصیتهای نوجوان بافی قاتل خونآشامها در سه فصل اول از مسائل مربوط به دوران دبیرستان از جا افتادن در یک محیط تازه تا تجربهی عشق و فارغالتحصیلی ریشه میگیرند.

جاس ویدون در تنیدن تاروپودِ داستانها در ژانرهای مختلف استادانه عمل میکند
شخصیتهای شروری هم که در این سه فصل میبینیم فوقالعاده به یادماندنی هستند. احتمالا در این بین شخصیت استاد (با هنرنمایی مایک متکلف) و شهردار ویلکینز (با بازی درخشان هَری گرونر) در خاطر طرفداران دوآتشه سریال حضور پررنگتری داشته باشند. اگرچه ممکن است این شخصیتها نسبت به شرورهای دوران بزرگسالی بافی و دوستانش (مقایسه کنید با گلوری یا شّر نخست) واقعا حرفی برای گفتن نداشته باشند.
در پایان، تمام سریال بافی قاتل خون آشام ها در رشد شخصیتها خلاصه میشود. حقیقتا در هیچ نقطهای از بافی قاتل خونآشامها پویایی و سیر تکامل شخصیتها قطع نمیشود. و حتما هر بینندهای بعد از تماشای کامل سریال دوست دارد هر از چندگاهی دوباره سراغ این شخصیتهای دوستداشتنی- بیتردید حالا به دوستان عزیزی تبدیل شدهاند- را بگیرد؛ درست مانند اینکه بخواهد هر چند وقت یکبار با دوستان قدیمی خود وقت بگذارند یا دستکم حال و احوال آنها را بپرسد.
پی.نوشت: نامگذاری دارودسته به اسکوبی همانطور که میدانید، به دلیل علاقه بافی و دوستانش به مجموعه کارتونهای «اسکوبی دو» است. در این مجموعه کارتونی همانند سریال بافی قاتل خون آشام ها، گروه پنج نفرهای معماهای جنایی را حل میکنند.