سفر به مکانهای مرموز و دلهرهآور یک بخش خاص از گردشگری است که به آن گردشگری وحشت یا گردشگری سیاه گفته میشود. میلیونها نفر در سراسر دنیا همه ساله به این مکانهای ترسناک سفر میکنند. خوشبختانه کشورمان ایران هم از حیث این نوع مکانهای اسرارآمیز و ترسناک کاملا غنی است. اصلا هم فرقی نمیکند در کدام بخش از کشور زندگی کنید، حتما به چند مکان خارقالعاده و مخوف دسترسی دارید.
تا صحبت از جاهای خوفناک و ترسناک میشود، ناخودآگاه به یاد فیلمهای هالیوودی میافتیم. ولی فراموش نکنید خیلی از فیلمها و سریالهای ترسناک از روی اتفاقات واقعی ساخته شدند و اکثر این اتفاقات در جاهای خوفناک اتفاق افتادند. حتما همین حالا گورستانها، خانهها، کاخها و قلعههای تسخیر شده زیادی به ذهنتان آمده است. در مقاله امروز وبسایت ماورائی به چند مورد از ترسناک ترین مکان های ایران پرداختهایم، حتما تا پایان همراهم باشید.
تالاب ارواح
اولین جای ترسناکی که باهم سفر میکنیم دریاچه یا تالاب ارواح است. هر وقت عکسها و کلیپهای این تالاب را میبینم، یاد سکانس اول فیلم «مرده شریر (۱۹۸۴)» و آن دریاچهی مرموزش میافتم. این دریاچه هم پر از درختان خشکیده و برگهای زرد و پوسیده است که تنه و ریشههایشان از زمین بیرون زده و منظرهی واقعا وهمآوری پدید آوردند. البته که به نظرم تالاب ارواح ترسناکتر است، چون واقعی است. فضای کلی این دریاچه به خاطر ارتفاع بالا از سطح دریا و همینطور جنگلهای انبوه اطرافش، همیشه مِهآلود و نیمه تاریک و خلاصه وهمآلود و خوفناک است.
آب این دریاچه خیلی زلال و صاف است و برای همین میتوانید خیلی راحت بازتاب درختان خشک اطراف را توی آب ببینید. البته هرچقدر که این منظره در طول روز جالب و شاید هم کارتپستالی است، ولی شب واقعا حالوهوای خوفآوری پیدا میکند. خود مردم منطقه میگویند که این جنگل از قدیم محل زندگی ارواح مردگان بوده. از لحظهای که پا به این محل اسرارآمیز میگذارید صدای پیچیدن باد توی شاخ و برگ درختان و صداهای حشرات، پرندگان و جانوران دیگر را به وضوح میتوانید بشنوید.
اگر یک وقت به سرتان زد از تالاب اوراح که به حق از ترسناک ترین مکان های ایران به حساب میآید، دیدن کنید، توصیه میکنم حتما حوالی غروب یا اوایل شب بروید. فقط مراقب راه پر دستانداز دریاچه ارواح باشید. برای رفتن به دریاچه ارواح باید به شهرستان نوشهر در استان مازندران بروید. توی منطقه مُلا کلا و ۵ کیلومتری روستای چلندر میتوانید این دریاچه مخوف را پیدا کنید. سفر به سلامت!
قبرستان جنّها
از شمال برویم جنوب. احتمالا هیچجای دنیا به اندازه قبرستانها ترسناک نباشد. نزدیکی به مردگان و فکر کردن به مرگ به دل هر آدمی دلشوره و ترس میاندازد. حتی عادیترین قبرستانها هم این خاصیت عجیب و مخوف را دارند. برای همین معمولا کمتر کسانی هستند که حاضرند همینطور بدون دلیل خاصی به قبرستانها سر بزنند. قبرستان جنّ که در روستای تیسِ شهرستان چابهار قرار دارد، همانطور که از نامش پیداست، به عقیده مردم محلی، احتمالا محل دفن جنّها بوده است. هالهای از راز و رمز و ابهام این قبرستان باستانی را فراگرفته و به همین دلیل هم داستانهای زیادی در موردش تعریف میشود.
به عقیده مردم، جنّها یک دورهی طولانی احتمالا چند هزار سالهای از این قبرستان مرموز استفاده میکردند و با کَندن سنگها و صخرهها جای امنی برای دفن مردگان خودشان میساختند. نکته دیگر در مورد قبرهای قبرستان جنّها، اندازه بسیار بزرگ قبرهاست که واقعا برای آدمهای عادی بیش از حد بزرگ به نظر میرسد. بعضی از قبرها حدود دو متر و ۳۰ سانتیمتر طول و ۱۱۰ سانتیمتر عرض دارند. این در حالی است که متوسط قد محلی منطقه ۱۶۵ سانتیمتر برای مردان و ۱۵۰ سانتیمتر برای زنان است.
اگرچه حالا خود مردم روستا کنار قبرستان جنّها مردگان خودشان را دفن میکنند، البته داخل خاک نه سنگ؛ ولی کمتر کسی جرأت میکند شبها به اینجا سر بزند. چون گفته میشود شبها صداهای عجیب و غریب و واقعا ترسناکی از گورستان جنّها شنیده میشود. به گفته اهالی روستا، این صداها، همان گریه و زاری جنّهاست که شبها برای عزیزانشان سوگواری میکنند.
قلعه جنّی کیش
جزیره کیش بیشتر به خاطر مرکزهای تفریحی و خریدش معروف است، ولی حوالی این بندر پر رفت و آمد، یک قلعه متروکه وجود دارد که انگار از دلِ فیلمهای ترسناک بیرون آمده باشد. در مورد قلعه جنّی کیش داستانها و افسانههای زیادی تعریف میشود. میگویند که این قلعه خیلی وقت است که به تسخیر اجنّه درآمده است.
روایتهای مختلفی در مورد این قلعه وجود دارد. گفته میشود قلعه جنّی دهه ۱۳۴۰ پاسگاه ژاندارمری کیش بوده است. در آن زمان، شبها سربازان و درجهداران صدای خشخش و همهمههای ترسناکی را داخل و اطراف قلعه میشنیدند. ولی هر بار که در این مورد بحثی میشد، مسئولان و افسران مافوق ژاندارمری ماجرا را به خرافات ربط میدادند. تا اینکه یک شب، چهار سربازی که برای کشیک شب در قلعه مانده بودند به صورت مرموزی کشته میشوند.
مقالههای مرتبط:
راز زامبیهای هائیتی | بوکورهای وودوو چطور قربانیان خود را زامبی میکردند؟
پشتپرده اعدام تد باندی | از شام آخر تا صحبتهای پایانی
صبح وقتی که سروقت این سربازان میآیند آنها را با چشمهای بهتزده و صورتهای زخمی و کبود پیدا میکنند، انگار از شدت وحشت از چیزی که دیدند مُرده بودند. بالاخره اتفاقات عجیب و غریب و ترسناک باعث میشود مسئولان زیر بار تخلیه پاسگاه قلعه جنّی بروند و این قلعه برای همیشه تخلیه بشود. حالا این قلعه مخوف متروکه شده، ولی هنوز هم هر کسی که شبها به اینجا برود از ترس زهرهترک میشود.
اگر دوست داشتید تجربه دسته اولی از یک قلعهی تسخیرشده داشته باشید، توصیه میکنم حتما وقتی آفتاب غروب میکند و هوا تاریک میشود به یکی از ترسناک ترین مکان های ایران بروید. ترکیب صدای وهمناک و مرموزِ چکهی آب از چاه نزدیک قلعه تا پیچیدن صدای باد و حشرات و همینطور پرندگان و جانوران شبگرد و شبرو در سرسراها و اتاقهای تاریکِ قلعه واقعا برای به وحشت انداختن نترسترین آدمها هم کفایت میکند. اینطور نیست؟
کلبه وحشت انزلی
کلبه وحشت انزلی احتمالا از همهی مکانهای ترسناکی که در مطلب ترسناک ترین جاهای ایران معرفی کردیم، معروفتر باشد. شایعات زیادی در مورد این کلبه خوفناک در اینترنت پخش شده و حتی کلیپ و عکسهای ترسناکی هم در فضای مجازی دست به دست میشود. کلبه وحشت یک خانهی روستایی دو طبقهی قدیمی و متروکه است که در روستای رینه در حوالی شهر صومعهسرا در استان گیلان قرار دارد. به گفته اهالی روستا، با رسیدن به ضلع شرقی روستا که کلبه وحشت آنجا است، هوا یکدفعه سنگین میشود و به سختی میشود نفس کشید. صداهای وحشتناکی هم شبها از کلبه شنیده میشود که مردم آنها را به صدای اجّنه و ارواحی که آنجا زندگی میکنند نسبت میدهند.
به هر حال، نه این داستانها بلکه اتفاقات ظاهرا واقعی که داخل کلبه وحشت اتفاق افتادهاند اسم این مکان مخوف را سر زبانها انداختهاند. گفته میشود، سال ۱۳۶۵ چهار پسر جوان تصمیم میگیرند به این کلبه بیایند تا ثابت کنند خبری از اجنّه و ارواح توی این کلبه نیست. این چهار نفر طبق قرار قبلی شب داخل کلبه اتراق میکنند. اما نیمههای شب دو نفر از آنها به دلیل نامعلومی وحشتزده میشوند و پا به فرار میگذارند. دو نفر باقیمانده هم یکی از ترس سکته میکند. نفر دوم زنده میماند، ولی هیچوقت آن آدم سابق نمیشود. حتی گفته میشود که عقل خود را کاملا از دست میدهد.
اتفاق ترسناک بعدی چهار سال بعد میافتد. دوباره این بار ۳ دختر دانشجو تصمیم میگیرند به کلبه وحشت انزلی بیایند. این سه دختر هم شب توی کلبه میمانند. با این حال، اهالی روستا دو روز بعد یکی از دخترها را حوالی کلبه در جنگل دیدند که زبانش از وحشت بند آمده بود و همانطور مثل بید از ترس به خود میلرزید.
این دختر به مردم میگوید که دو نفر از دوستانش هنوز توی کلبه هستند. اما وقتی اهالی روستا به کلبه میروند، هر دو دختر را مُرده پیدا میکنند. چشمهای دختران بیچاره به نقطهای از کلبه خیره مانده بودند. هیچ اثری از زخم و کبودی هم روی جنازهها نبود، ظاهرا هر دو از دیدن چیزی به وحشت افتاده و بعد از ایست قلبی مُرده بودند. بعد از این اتفاقات پلیس محل تصمیم گرفت جلوی ورود مردم به کلبه رو بگیرد. از همان موقع به بعد، کلبه وحشت انزلی به یک مکان ممنوعه تبدیل شد و لقب یکی از ترسناک ترین جاهای ایران به آن داده شد. از همان زمان به بعد دیگر کسی حق ورود به آنجا را هم ندارد. ولی هنوز هم کسانی هستد که حاضرند هر خطری را به جان بخرند و سر از کار این کلبهی خوفناک در بیاورند.
جنگل جیغ
تصور کنید پا به جنگلی گذاشتید که داخلش همیشه صدای جیغ شنیده میشود. بله حتی تصورش هم مو را به تن آدم سیخ میکند. جنگل جیغ که حوالی طرقبه در مشهد قرار دارد، اخیرا شهرت زیادی پیدا کرده است. گفته میشود صدای جیغهای این جنگل به محض تاریک شدن هوا شروع میشود و تا سپیدهدم هم ادامه پیدا میکند. کسانی که این صداهای گوشخراش را شنیدهاند گفتهاند درست مثل آن میماند صدای زنی که دارد توی آتش زندهزنده جزغاله میشود را میشنوند.
همین صداهای مرموز و مخوف باعث شده تا اسم جنگل جیغ روی جنگل سربرج مشهد باقی بماند. ولی داستان این جنگل از کجا شروع شده و چرا یکدفعهای معروف شده؟ به عقیده مردم محلی جنگل سربرج قبلا رودخانهی پرآبی داشته است. ولی خیلی وقت بود که رودخانه خشک شده بود. سال ۱۳۹۰ بود که رودخانهی جنگل یکدفعهای پر آب شد و از آن موقع هم صداهای جیغ و سوت توی جنگل شروع شدند. انگار یکدفعهای گروهی از موجودات ماورائی وارد آنجا شدند و با خودشان آب و البته صداهای مرموز را همراه آورده باشند. جالب اینکه از آن موقع به بعد هیچوقت رودخانه کمآب نشد. همین موضوع هم باعث شده تا داستانها و افسانههای زیادی در مورد این جنگل به گوش برسد.
خیلیها عقیده دارند این جنگل محل گرد هم اومدن اجّنه و ارواح سرگردان و نفرینشده است. برای همین هم به محض تاریک شدن هوا صدای جیغ و فریادهای وحشتناک جنگل شروع میشود. این ارواح و جنّها شبها توی جنگل پرسه میزنند و صداهای رعّبآوری از خودشان درمیآورند. یک داستان دیگر هم در مورد جنگل جیغ تعریف میشود. عدهای معتقدند که قبلا زنی توی این جنگل کشته شده و بعدا جسدش را سوزاندهاند. روح این زن بعد از مرگ هیچوقت محل قتل خودش را ترک نکرد و از همان موقع تا به حال، هر شب جیغزنان و نالهکنان دنبال قاتل بیرحمش میگردد.
صداهای رعّبآور جنگل جیغ حتی پای یک سری محقق را هم به منطقه کشاند. محققان بعد از تحقیقات به این نتیجه رسیدند که توی فصلهای بارانی یک سری ملخ به جنگل هجوم میآورند. همین ملخهای نوع جنگلی عامل این صداهای دلهرهآور هستند. ولی همچنان خیلیها عقیده دارند دلیل واقعی صداهای وحشتناک جنگل جیغ ارواح مردههایی هستند که به صورت غیرمنتظره یا دلخراشی جان دادند یا شاید هم چون جنگل محل زندگی جنّها است. و انسانها هم آرامش این موجودات را به هم زدند و باعث شدند جنّها عصبانی و ناراحت شوند. اگر خواستید بدانید جریان این جنگل از چه قرار است، حتما توصیه میکنم خودتان یک شب تنهایی به این جنگل مرموز بروید و…
سخن پایانی
نظر شما در مورد ترسناک ترین جاهای ایران چیست؟ آیا واقعا ترسناک ترین مکان های ایران که در این مقاله بررسی کردیم، تسخیر شدهاند؟ آیا در ترسناک ترین جاهای ایران ارواح و اجّنه و شیاطین و موجودات ماورائی حضور دارند؟ اگر جواب شما به هرکدام از این سوالات منفی است، آیا حاضرید برای اینکه حرفتان را ثابت کنید، دستکم یک شب را توی یکی از ترسناک ترین مکان های ایران بگذرانید؟ حتما جوابتان را در بخش نظرات با ماورائی در میان بگذارید. ❚
منبع: Termeh Travel، Surfiran، Culture Trip
سلام لطفاً پادکست های ترسناک رو در کست باکس بصورت منظم آپلود کنید
صدای خانم حسینی و آهنگ زمینه حس ترس رو بیشتر از فیلم ترسناک به من القا میکنه ممنون
ممنون از نظرت رضا جان لطف داری. بله حتما، خیالتون راحت ما یک تجدید قوای حسابی کردیم که با قدرت برگردیم.